رفتی برو اما نگو دیگر نمی آیی حالا که من میمانم و یک عمر تنهایی حالا که دیگر عشق هم تکرار یک درد است عشقی که در دل مانده تا روز مبادایی این روزها را خواستی اما بدون من سر کرد این دل بی تو اما با چه شبهایی رفتی و من این لحظه ها را می شمارم باز تنها به این امید تو یک روز می آیی اما دلم این لحظه را باور نخواهد کرد وقتی نمی آیی...چه امروزی چه فردایی؟ دیگر خیال بودنت را هم نمی خواهم وقتی نداری تو برایم هیچ معنایی می سازم از نو زندگی را عشق را اما دیگر نخواهی داشت در دنیای من جایی او بگویید دوستش دارم، به او که تنش بوی گلهای سرخ را میدهد، به او که با جادوی کلامش زیباترین لغات را شناختم، به او که لحن صدایش دلپذیرترین آهنگ است، به او که نگاهش به گرمییه آفتاب و لبانش به سرخیه شقایق ودلش به زلالییه باران است، به او که برای من مینویسد، مینویسد از باران، از شبنم، از گرمای عشق و .................. هیچ وقت نشد بهت بگم هر وقت خواستی بدونی کسی دوست داره تو چشاش زل بزن تا عشقو تو چشاش ببینی...اگه نگات کرد عاشقته...اگه خجالت کشید برات میمیره...اگه سرشو انداخت پائین و یه لحظه رفت تو فکر بدون که بدون تو میمیره.......میدونم الان رفتی تو فکر زندگی اجبار است...مرگ انتظار است...عشق یک بار است...فکر تو تکرار است...جدائی دشوار است...کاش گناهی کنم که مجازاتش تبعید به قلب تو باشد خداحافظ از اینجا که پر از غمه خسته شدم می خوام برم قلبم وکه دادم به تو دیگه باید پس بگیرم موندن هر گز خدا حافظ دیگه می رم اگه یه روز درد های دنیا بریزه تو قلب من ستاره ها خاموش بشن تو آسمون شب من من می میرم دیگه می رم خدا حافظ دیگه رفتم پایان ثانیه منم هر جایی ساعت ببینم عقربه هاش و می شکنم حتی نشد واسه یه بار من بدی هات و خوب کنم خورشید و کشتم تا دیگه خودم به جات غروب کنم دل می سوزه ازم نخواه بیشتر از این اسیر این قفس باشم هیچی نمونده از دلم خاکستر 2 آتیشم ریزه ریزه دل می سوزه خسته شدم دلم گرفته این روزا غم خونه کرده تو صدام بارون غصه انگاری می باره تو ترانه هام عاشق بودم خسته شدم دیگه می رم گریه نکن دل بیا بریم از عشق دیگه نگیم درد عشقی که کشیدیم جز خدا به کسی نگیم
| ||||