شبی با شبنم
خدایا گفته بودم همه ی امیدم رو به تو بستم
قسمی جز قسم مرگ در رسیدنش نبستم
ناز نگاهش رو خریدم به هیچکس نمی دم
گفته بودم عاشقتم ، دلتو پس نمی دم
سر هر دوراهی ، راه عشق رو پیمودم
می دونی هر چی سختی بود از تو آموختم
شرم هر گلی در شکفتن شکوفه اش هست
می دونی که اول عاشقی همون رسیدن به آخرش هست
امید هر سبزه ای در زمستان رسیدن به بهارش هست
دلی که پیش تو دارم رسیدن به تو آرزویش هست
چشمان منتظر من وصالش نگاه یارش هست
بیم فراغش ، خیال یارش ، در شبی با شبنم در آغوشش هست
صدای امواجش چون موجی از دریا در دلم فروزان است
یادی که از تو دارم حتی از آب سردم سوزان است
یادته رضا رو از عشق ، عاطفه کردی
دل من همرنگ دل تو بوده ، شوقشو طریفه کردی
به تو گفتم در نیازم همه بازم نگاهم رو به چشمات
شب رو همیشه باختم به موسیقی زیر لبهات
تنهایی برای من شده فقط سرگرمی روزانه
باید بیای ببینی ، بیابان دلم پر از بارانه
از عشق تو نوشتم بر برگ گل انداختم
جز شبنم چشمام چیزی رو واسه دلم نباختم
شده عشقت همیشه آرزوی محالم
دلتنگم ، در تماشا به بیابان نگاهت بی حالم
بیاد تو هر شب نگاه دیرینم سر از هر کجا می میرم
بر نگاه تو میشینم و چشمانم رو از شوق تو می شورم
آخرش نمی دونم چطور بگم که فقط به تو می اندیشم
تنها نیستم و فقط در آرزوی وصال دل خویشم