منم که عاشقم به عشق ورزیدن
منم که دیده بدون عشق ندیدن
منم چو دیوانگان ، عشق پرستیدن
منم چو مستان در میکده عشق بنشستن
منم که زندگی بدون عشق ننوشتن
منم که بدون عشق مردن و جان کندن
منم که جام می بردست ، نام او بر لب
منم که چو دیوانگان فریاد عشق گویان
آری منم آن دیوانه مجنون عشق
سلام
خسته نباشین
رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگی نمی دونی چقدر تنگ دلم برای دیدنت برای مهربونیات نوازشت بوسیدنت به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته یه قلب تنها و کبود هلاک یک نگاهته من می دونم همین روزا عشق من از یادت میره بعدش خبرمیدن بیا که داره دوستت می میره
خوش باشین
خدانگهدار
فذاتون بشم از اینکه وبلاگ من اومدین وبلاگ شما باز نشد خواستم بیام
سلام..عالی بود
شما به آرزوتون میرسین ولی من نمی دونم بین من و کسی که آرزوشو دارم زیاد راه